آشنایی با واکنش های روانی در بلایای طبیعی و اصول اولیه ی برخورد با آسیب دیدگان

 | تاریخ ارسال: 1398/1/27 | 

مقدمه

ایران یکی از ۱۰ کشور اصلی بلاخیز دنیاست و در سالهای اخیر بیش از ۱۸۰۰۰۰ نفر در این بلایا که بطور عمده زلزله بوده است، کشته شده‌اند. درجریان بلایای طبیعی، آسیب‌های روانی به افراد مثل یک کوه عظیم یخی است که قسمت اعظم آن زیر آب قرار دارد و دیده نمی‌شود. مرگ و مجروحیت جسمانی در بخش‌‌های بیرونی آب قرار گرفته ولی معلولیت و عواقب روانی حوادث که گاهی تا پایان عمر باقی می‌ماند، بدنه‌ی اصلی این کوه یخی را تشکیل می‌دهد و در اکثر مواقع مورد غفلت قرار می‌گیرد. این زخم‌های روانی گرچه پنهان هستند، ولی موجب رنج و ناتوانی و اُفت کارکرد بسیاری از انسانها می‌شوند.

تعاریف و مفاهیم

بلا: اختلال زیست محیطی و روانی-اجتماعی که فراتر از توانایی جامعه برای مقابله با مشکلات است.

بلایای طبیعی: زلزله، سیل، آتشفشان، طوفان و گردباد، سقوط بهمن، خشکسالی و گرمازدگی، آتش سوزی جنگل‌ها، امواج سهمگین از دریا به خشکی یا پیشروی دریاها، همه‌گیری بیماری‌های عفونی مثل طاعون و وبا را شامل می‌شود.

بلایای غیر طبیعی: مواردی چون آتش سوزی منزل، حادثه‌ی تصادف مرگ بار با اتومبیل، سقوط هواپیما، فرو ریختن مسیر عابرین، آزاد شدن مواد شیمیایی سمی و حوادث هسته‌ای را در بر می‌گیرد.

بحران: بحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ می‌دهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه می‌انجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی می‌شود که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوق‌العاده است.

آسیب دیده: آسیب دیده به فردی اطلاق می‌شود که در اثر بلایای طبیعی و یا غیر طبیعی دچار صدمات جسمانی و روانی شده و خسارت‌هایی مادی و معنوی بر وی تحمیل گردیده است.

اختلالات روانی: اختلالات روانی به صورت یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روانشناختی مهم بالینی تصور شده است که در یک فرد روی می‌دهد و با ناراحتی (یک علامت دردناک) یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینه مهم عملکرد) یا با افزایش قابل ملاحظه خطر مرگ، درد، ناراحتی و ناتوانی یا فقدان مهم آزادی، همراه است.

حمایت های روانی- اجتماعی: به آن دسته از فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که در زمان بروز بلایای مختلف طبیعی و غیر طبیعی و به انگیزه‌ی حمایت های همه جانبه از افراد آسیب دیده و توسط کارشناسان حوزه های مختلف صورت می پذیرد.

اهمیت بهداشت روان در افراد آسیب دیده در جریان بلایا

در سال‌های اخیر اهمیت رسیدگی سریع و به هنگام به واکنش‌های روانی افراد آسیب دیده از سنین پایین گرفته تا جوانان و سالمندان در پس بلایا، مورد تــوجه کلیه‌ی متولیان بهداشت قرار گرفته، به همین دلیل پرداختن به واکنش های روانی بازماندگان با هدف عادی‌سازی واکنش‌ها و جلوگیری از بروز عـوارضی که منجر به اُفت کیفیت زندگی فردی و اجتماعی و کاهش کارآیی افراد می‌شود، از پررنگ‌ترین اهداف فعالیت‌های متخصصان و کارشناسان بهداشت روان، روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی اعزامی به مناطق آسیب دیده محسوب می باشد.

در پژوهشی که در رابطه با اختلالات روانی در بین بازماندگان زلزله‌ی رودبار (سال ۱۳۶۹) انجام شده بیانگر این است که ۶۸ درصد از افراد مورد مطالعه، مبتلا به افسردگی اساسی بودند که از این میان ۳۸ درصد از افسردگی شـدیـد رنج می‌بردند. در پژوهشی دیگر در سال ۱۳۷۳ که پس از سه سال بر روی کودکان منطقه‌ی زلزله زده‌ی رودبار انجام شد، میزان اختلالات رفتاری در بین کودکان ۶۰ درصد برآورد شد. همچنین ۷/۵۱ درصـد این کودکان که در سنین ۹ تا ۱۶ سال قرار داشتند، مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بودند. همه ی کودکان، در چند هفته ی اول دچار مشکلات مهم خواب بودند و ترس از تاریکی و تنهایی و افکار مزاحم هنگام استراحت و رؤیاهای وحشتناک داشتند. همگی آنها نسبت به خوابیدن در مکان های سرپوشیده و استفاده از انواع وسایل حمل و نقل احساس خطر می کردند. در بررسی به عمل آمده در زلزله ی بم نیز، ۸۲ درصد بزرگسالان و ۸۴ درصد کودکان از مشکلات روانشناختی رنج می بردند.

مراحل مختلف واکنش های روانی و رفتاری پس از بلایا

  • مرحله‌ی تماس یا ضربه
  • مرحله‌ی برخورد شجاعانه یا قهرمان گرائی
  • مرحله‌ی شادمانی یا فراموش کردن غم
  • مرحله‌ی سرخوردگی یا مواجهه با واقعیت
  • مرحله‌ی تجدید سازمان یا ترمیم

مرحله‌ی تماس یا ضربه (در چند دقیقه ی اول پس از حادثه بروز می کند).

در این مرحله اکثر افراد دچار ترس و وحشت می‌شوند. برخی افراد بهت‌‌‌زده می‌شوند. افراد گیج و درمانده هستند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند. این حالت معمولاً گذرا و کوتاه مدت است. این مرحله در اغلب موارد و قبل از رسیدن هر کمکی بطور خود به خود پایان می پذیرد.

مرحله‌ی برخورد شجاعانه یا قهرمان گرائی (در ساعات یا روزهای اولیه‌ی وقوع حادثه بروز می‌کند).

افراد احساس می‌کنند باید کاری انجام دهند و به طور داوطلبانه در امداد رسانی کمک می‌کنند. همبستگی بین مردم ایجاد می‌شود. مردم با گذشت و ایثار زیاد عمل می‌کنند و تا رسیدن نیروهای کمکی، بسیاری از کارها را خود انجام می‌دهند. پس از زلزله شروع به بیرون آوردن اجساد از زیر آوار می‌‌کنند. در این مرحله افراد گستاخانه عمل کرده و به موانع اداری- اجرائی کاری ندارند و ممکن است عصبانی و تحریک پذیر شوند.

در مرحله‌ی برخورد شجاعانه یا قهرمان گرائی، افراد باید سعی در کنترل واکنش هایشان داشته باشند. رفتار آسیب دیدگان را باید به عنوان واکنش طبیعی آنها تلقی کرد. باید وضعیت و شرایط افراد را درک کرد. در هدایت هوشمندانه باید فعالیتهای مردم را بصورت مناسبی هدایـت کرد. به نقش خانواده ی افراد آسیب دیده و یا دوستان آنها اهمیت داده شود.

مرحله‌‌ی شادمانی یا فراموشی غم (یک هفته تا چند ماه بعد از حادثه بروز می کند).

همزمان با رسیدن نیروهای کمکی و توزیع کمکها، افراد امیدوار شده و به طور موقت به آنها حالت آرامش دست می‌دهد. کمک‌رسانی به افراد در این مرحله بسیار مهم و مفید بوده و نتایج زیر را در بردارد:

  • سرعت در پیدایش تعادل روانی
  • جلوگیری از اختلالات روانی عاطفی شدید بعدی
  • جلوگیری از انتقام جوئی و بدبینی نسبت به دیگران در مراحل بعدی

مرحله‌‌ی سرخوردگی یا مواجهه با واقعیت (۲ الی ۳ ماه بعد از وقوع حادثه بروز می کند).

افراد تازه متوجه وسعت خسارت و فقدان‌هایشان می‌شوند. افراد مجدداً روحیه‌ی خود را از دست می‌دهند، ناآرام، خسته و درمانده می‌شوند. ممکن است افراد به این نتیجه برسند که کمک‌های رسیده برای آنها کفایت نمی‌کند و یا شروع به مقایسه‌ی دریافتی‌های خود با دیگران کنند. مضطرب و حساس شده و احساس تنهایی شدیدی می‌کنند. از نظر روانی احتیاج به حمایت بیشتری دارند. ایجاد روحیه‌ی امید و اعتماد به نفس در آسیب دیدگان اهمیت زیادی دارد. امدادگران و مسئولین توزیع کمکها باید حداکثر تلاش خود را در جهت توزیع عادلانه و توأم با احترام امکانات بین مردم انجام دهند.

مرحله‌ی تجدید سازمان یا ترمیم

پس از وقوع بلایا، واکنش روانی مردم در مراحل مختلف متفاوت است باید این تفاوتها را بشناسیم و با آنها رفتار کنیم. این مرحله زمان تجدید سازمان خوانده می‌شود و افراد زندگی خود را بازسازی می‌کنند. به تدریج درک می‌کنند که باید متکی به خود باشند. مسئولین ذیربط باید تلاش نمایند با مشارکت آسیب دیدگان، کمکهای رسیده را عادلانه توزیع نمایند. باید توجه داشت که عدم توجه و رسیدگی کامل در این مرحله، منجر به باقی ماندن احساس ناراحتی خصمانه در بازماندگان خواهد شد.

گروه‌های آسیب‌پذیر در بلایا

  • کودکان
  •  نوجوانان و جوانان
  • زنان
  • سالمندان

کودکان: خیلی‌ها فکر می‌کنند که «کودکان زود همه چیز رافراموش می‌کنند» یا اینکه «کودک که چیزی نمی‌فهمد» وحتی «اگر دچار ضربه شدیدی هم شود زود بهبودی پیدا می کند»، این طرز فکر باعث می‌شود توجه کمتری به کودکان شود و اُفت تحصیلی و یا امتناع از رفتن به مدرسه در فرزند خود را رفتاری عمدی یا دال بر لجبازی تلقی کنند. کودکان ممکن است درسنین مختلف واکنش‌ها و علائم متفاوتی را نشان دهند.

  •  سنین پیش ازدبستان (۱ تا ۵ سال): بروز رفتاریی همچون؛ ترس از جدائی و چسبیدن بیش از حد به والدین، ترس از غربیه ها و بی‌اعتمادی به دیگران، ترس از تاریکی، خودداری از تنها خوابیدن، ترس از اشیای خیالی و یا حیوانات، دیدن رویاهای ترسناک، برگشت به رفتارهای مراحل اولیه رشدی مثل شب ادراری، انگشت مکیدن، فعالیت بیش از حد و پرخاشگرانه، اختلال درصحبت کردن و سکوت بسیار شایع است.
  •  کودکان دبستانی (۶ تا ۱۱ سال): احساس غمگینی، انجام بازی‌های تکراری، مشکلات خواب، اضطراب و نگرانی درمورد سرنوشت اعضای خانواده، مشکلات تحصیلی، بی اشتهائی، شب ادراری، پرخاشگری، شکایت‌های بدنی مثل: دردشکم، سردرد از مهمترین مشکلات این کودکان می‌باشد.

نوجوانان و جوانان: علائم بدنی مثل دردهای شکمی، سردرد، ناراحتی های پوستی، دردهای نامعلوم، مشکلات خواب و کابوس نزاع با دیگران و تحریک پذیری، اُفت تحصیلی، رو آوردن به مصرف سیگار یا مواد مخدر، طغیان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیت‌های گروهی با دوستان از جمله عمده‌ترین واکنش‌ها و علائمی است که نوجوانان و جوانان از خود بروز می دهند.

زنان: مرگ و میر زنان در کشورهای در حال توسعه در اثر بلایا از مردان بیشتر است. به طور کلی زنان علائم و واکنشهای روانی بیشتری بعد از وقوع بلایا دارند. زنان معمولاً نقش اصلی مراقبت از فرزندان را برعهده دارند و کمتر احتمال دارد به خاطر فرزندان خود هنگام بروز بلایا، محل حادثه را ترک کنند. پس از وقوع بلایا امنیت آنان بیشتر مورد تهدید قرارمی گیرد.

سالمندان: درصورت بروز بلایا، سالمندان در معرض خطر بیشتری قرار دارند. افسردگی در آنها معمولاً نادیده گرفته می‌شود چون علائم آنها با افراد جوان‌تر فرق دارد، به عنوان مثال فراموش‌کاری یا حواس‌پرتی در آنها ممکن است علامتی از افسردگی باشد، که گاهی به حساب پیری گذاشته می‌شود و مورد غفلت قرار می‌گیرد.

عوامل استرس زا در افراد آسیب دیده پس از بلایا

  • تخریب ساختمان‌ها، آسیب دیدن خودروها و از دست رفتن اموال و دارائی‌ها
  • قطع شدن خدمات شهری همچون؛ آب، برق، تلفن، گاز و غیره
  • مواجهه شدن با صحنه های دلخراش از قبیل؛ جنازه ی اقوام و آشنایان
  • شنیدن صدای کمک خواستن افراد از زیر آوار
  • بروز انواع آسیب های جسمانی
  • نبود خدمات کافی پزشکی و بهداشتی
  • نداشتن محل امن برای اقامت
  • نبود مواد غذائی لازم برای رفع گرسنگی و تشنگی

واکنش‌ها و علایم شایع در افراد آسیب‌دیده پس از بلایا

خشم: با سرخوردگی و ناکامی مرتبط است، به ویژه وقتی افراد سعی در انکار ناکامی دارند.

اضطراب: به صورت بی‌قراری یا ناتوانی در تصمیم‌گیری و عمل خود را نشان دهد .

ترس: ترس می‌تواند متوجه محیط باشد، مثل؛ ترس از تنها ماندن، از دست دادن بازماندگان، وقوع مجدد فاجعه.

سرزنش: فرد ممکن است خود را به خاطر عدم جلوگیری از واقعه‌ی بد یا عدم کمک کافی سرزنش کند .

سرخوردگی: وقتی افراد در دستیابی به خواسته‌ای با مانع مواجه می‌شوند، سرخوردگی را تجربه می کنند.

نا‌امیدی: فرد ممکن است خود را از فعالیت و روابط بین فردی دور کند و منزوی شود.

گناه: ممکن است فرد به خاطر اینکه نتوانسته طور دیگری عمل کند و یا به دیگران کمک کند، احساس گناه کند.

غم و اندوه: فرد احساس بی‌انرژی بودن و عدم لذت می کند که در حرکات و صورتش نمایان است .

افکار و خاطرات مزاحم: افکار یا خاطراتی که به صورت خواسته و ناخواسته در هر زمانی به ذهن می‌آید.

آسیب‌پذیری: فرد احساس شکننده بودن و نا‌امنی می‌کند و شرایط محیطی را نا‌امن‌تر و پر‌خطرتر تعبیر می کند.

بیش برانگیختگی: با علایم جسمی طپش قلب و علایم روانی اضطراب در مقابل محرکهای جزئی نشان داده میشود.

اجتناب: به صورت اجتناب شناختی و آگاهانه در بخاطر نیاوردن حادثه خود را نشان می‌دهد.

واکنشهای روانی نامناسب برخی مدیران ناشی از بحران بعد از وقوع بلایا

انکار و ناباوری: مدیریتی که در بحران دچار فشار عصبی شود و آمادگی کنترل خویش را در واکنشهای هیجانی ندارد، به جای تصمیم‌گیری مناسب در جای خودش خشکش می‌زند. مات و مبهوت می‌گردد و باور چنین بحرانی را ندارد. در این وضعیت اولین راه‌حلی که به نظرش می‌رسد را اعمال می کند و موجب بدتر شدن اوضاع می شود، یا به دلیل ناتوانی در تصمیم‌گیری با اتلاف وقت فرصتهای زیادی را ازدست می‌دهند.

قبول شکست: در صورت تسلیم شدن در مقابل بحران ناشی از سوانح، افراد ممکن است به این نتیجه برسند که همه چیز تمام شده، خود را عقب بکشند، هیچ کاری نکنند، هیچ حرفی نزنند و تقریبا حالت فلج پیدا کنند.

وحشتزدگی: این حالت پس از قبول شکست بوجود می‌آید و با آشکار شدن آثار آن، تمام زیر مجموعه دچار هراس و وحشت می‌شوند و با دستپاچگی و سر درگمی احساس می‌کنند که باید فوراً اقداماتی را صورت دهند. این اقدامات بدون فکر و غیرمنطقی و بدون آنکه بدانند کجا می‌روند و چه می‌کنند وضع را بدتر می کند.

غفلت: برخی از مدیران پس از حوادث و سوانح و بحرانهای ناشی از آن به علت عدم آگاهی و آمادگی، ممکن است به این نتیجه برسند که کار بحران بواسطه‌ی دستگاههای زیرمجموعه انجام خواهد شد و از دخالت در هرگونه تصمیم‌گیری خودداری کنند، که این امر سبب بروز مشکلات خواهد شد.

مقصر دانستن دیگران: در هر بحران، پیدا کردن دلیل واقعی و یا خیالی، وسوسه‌ای بیش نیست. به‌ جای دلیل تراشی و مقصر دانستن دیگران، مدیران باید در راستای درک بحران و اداره نمودن آن دست به‌ کار شوند و اقدام نمایند.

جریحه‌ دارکردن احساسات دیگران: برخی حرکات و عملکردهای مدیران منجر به جریحه‌ دارشدن احساسات دیگران در یک بحران می‌شود. چگونگی رفتار و برخورد با مدیران زیرمجموعه، کارکنان در سلسله مراتب، مردم کمک ‌دهنده (داوطلبان از هر نوع) و بوِیژه عوامل رسانه‌های جمعی، خود می‌تواند به تشدید بحران کمک کند.

اختلالات شایع روانی ناشی از بلایا

  •  اختلال یا واکنش های حاد استرس
  •  اختلال استرس پس از حادثه
  •  اختلال شبه جسمانی
  •  سوگ
  •  افسردگی

اصول اولیه در برخورد با آسیب دیدگان بعد از بلایا

مانع ابراز احساسات افراد نشوید:

تخلیه‌ی احساسات و تسهیل آن به بازماندگان کمک می‌کند تا آرامش بیشتری به دست آورند و واکنشهای افراطی کمتری نشان دهند. لذا پیشنهاد می‌شود ضمن همدلی با بازماندگان به ابراز احساسات و تخلیه‌ی هیجانی آنها احترام گذاشته و توصیه به «گریه نکردن» ننمایید. فقط میتوان از واکنشهای افراطی آنان مثل؛ به سرکوبیدن، آسیب زدن به بدن و غیره ممانعت نمود.

اطلاعات صحیح به بازماندگان بدهید:

یکی از عمده‌ترین نگرانی‌های افراد در برخورد اولیه با بلا، احتمال آسیب دیدن فرزندان و بستگان و آشنایان آنهاست. نکته‌ی مهم در این خصوص، دادن اطلاعات صحیح به بازماندگان است. درهر حال درهنگام وقوع حوادث، اخبار ناگواری هم وجود دارد. ممکن است از ما بپرسند آیا پدر و مادر من زنده است؟ آیا از فرزندان من با خبرید؟ لازم است در تمامی موارد اطلاعات صحیح و موجود را به صورت واقعی به بازماندگان ارائه داد.

دروغ مصلحت آمیز نگویید:

گاهی وسوسه می شویم تا برای جلوگیری از رنجش افراد به آنها دروغ مصلحت آمیز بگوییم، ولی این کار درست و منطقی نیست. زیرا علاوه ‌بر اینکه می‌تواند غیر اخلاقی باشد، اعتماد عمومی را نیز نسبت به ما به عنوان یک یاری دهنده کاهش می‌دهد. در مواردی که خبر بدی وجود دارد، باید به طور تدریجی و حتی الامکان درجمع مطرح گردد، به خصوص در مواقعی که فرد یا افرادی برای حمایت بعدی از فرد آسیب دیده حضور داشته باشند.

افراد را از دیدن جنازه‌ی عزیزانشان محروم نکنید:

اگر یک نفر یکی از عزیزان خود را از دست داده باشد بگذارید مرگ عزیز خود را بپذیرد. اگر اطلاعی راجع به فوتش دارید می‌توانید آنرا بیان کنید. فقط در مواردی که جنازه یا صحنه‌ی مرگ دلخراش و وحشتناک است بخشی از جنازه باید مشاهده شود و فاصله نمای مناسبی برای جسد دیدن فراهم گردد.

در اجتماعات مردمی حضور یابید:

قطعا حضور آرامش دهنده‌ی پزشکان و تیم وابسته و روحانیون درجمع بازماندگان تاثیر مهمی در کمک به وضعیت روانی آسیب‌دیدگان دارد و هرچه این تماس بیشتر و با کیفیت بالاتری باشد، آرامش بیشتری را نصیب آنها می‌کند. کمک به گردهمائی ها و تجمع کلیه‌ی بازماندگان و اطلاع از وضعیت موجودشان نیزعاملی برای احساس آرامش و تعادل روانی آنهاست.

برای آرام کردن افراد، از عقاید مذهبی آنها کمک بگیرید:

درخیلی از موارد می توان از باورهای دینی افراد برای آرامش بخشیدن به آنها استفاده نمود ولی اگر به علت تحریک شدید واکنش نامناسب از خود نشان دادند، نباید وارد بحث فلسفی شد. در ساعات اولیه حادثه توسل به دعا نقش مهمی در تخلیه هیجانی و کاهش استرس روانی دارد. وجود عقاید مذهبی قوی و استمداد از آن می تواند در کم کردن شدت عوارض روانی ایجاد شده توسط سوانح و بلایا نقش بسیار مهمی داشته باشد.

اعلام این موضوع که اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و اینکه هرنوع بلای آسمانی امتحان الهی است که باید از آن سربلند بیرون آمد در تطابق بهتر افراد داغدار و معتقد و همچنین در کم کردن رنگ مفهوم ذهنی استرس ناشی از بلایا موثر است. تشکیل اجتماعات مذهبی در مساجد و انجام مراحل دعا و تشویق بازماندگان برای شرکت در مراسم نماز میت به صورت گروهی و درسطح وسیع در مساجد درتخلیه هیجانی افراد خواهد داشت.

از بازماندگان برای ارائه خدمات امداد رسانی استفاده کنید:

تشویق بازماندگان برای شرکت در امر امداد‌رسانی می‌تواند احساس همیاری و مشارکت جمعی را در ساعات اولیه حادثه تقویت کند و در کاهش عامل فشار زای روانی موثر باشد. به طور معمول بعد از یک فاجعه و حادثه‌ی بزرگ احساس همبستگی بین بازماندگان افزایش می‌یابد و این واکنش دفاعی مناسب باید توسط مسئولین اجرائی تقویت شود نه اینکه به عنوان مانعی درجهت امداد‌رسانی تلقی گردد. در این رابطه می‌توان از آنها در جابجایی مجروحین، توزیع موادغذایی و غیره یاری جست.

برای سکونت بازماندگان حق انتخاب قائل شوید:

یکی از مسائل قابل توجه دیگر بعد از فجایعی مانند زلزله و غیره، اجبار به سکونت کوتاه مدت و گاهی طولانی مدت در محلهای نامرسوم است. مثلا چادر، خانه مخروبه و محل‌هایی که قبلا قابل سکونت نبوده‌اند و یا محل‌هایی که بدون توجه به نیازهای آنها برایشان در نظر گرفته شده، مانند اسکان در اردوگاه ها.

این روش گرچه برای سیستم اجرائی سهولت در ارائه‌ی خدمات حمایتی را به همراه دارد، ولی آسیب‌دیدگان معمولا زندگی در چادر و در کنار کاشانه‌ی مخروبه‌ی خود را به زندگی در اردوگاه ترجیح می‌دهند. از سوی دیگر بعضی از خانواده ها مجبورند با خانواده‌های دیگر زیر یک سقف زندگی کنند. با توجه به ویژگی‌های فرهنگی و موانع شرعی موجود، حق انتخاب در این زمینه به بازماندگان می‌تواند آرامش نسبی را در برداشته ‌باشد.

زندگی مشترک چند خانواده زیر یک سقف گو اینکه با ایجاد احساس مشارکت در جمع و تخلیه هیجانی از طریق همیاری و نوع‌ دوستی می‌تواند پیامد مثبتی داشته ‌باشد لیکن کاهش استقلال فردی و خانوادگی و از بین بردن حریم خانوادگی، از پیامدهای منفی قابل توجه آن است.

حضور در محل سانحه و ابراز هیجانات در همان محل می‌تواند در تخلیه احساسات موثر باشد لذا نباید سعی شود تا افراد را به زور از محل سکونت خود دور کرد ولی درصورتی‌ که خطرات در مورد ادامه اقامت وجود دارد باید به‌ طور جدی گوشزد گردد و سعی‌ شود در موارد ضروری از طریق افراد کلیدی محل، بازماندگان را قانع کرد. توجه داشته ‌باشیم محل استقرار بازماندگان به محل اولیه‌ی سکونت نزدیک باشد تا آنها بتوانند ناظر عملیات در حریم قبلی زندگی خود باشند. تجربه نشان می‌دهد که ایرانی‌ها علاقمند به اسکان در اردوگاهها نیستند.

با کودکان به نحوی خاص برخورد شود:

  •  حتی‌الامکان سعی شود کودکان از والدین خود جدا نشوند.
  •  اگر مادر مجروح است، سعی شود کودکان خردسال همراه او برای درمان اعزام شوند.
  •  اگر کودک مجروح است باید مادر، پدر و یا یکی از بستگان بسیار صمیمی همراه او اعزام شوند.
  •  اگر کودک شیرخوار است و مادر فوت کرده است سعی شود به یک مراقب اصلی سپرده شود.
  •  اگر مادر کودک فوت کرده است حتما پدر و یا سایر بستگان به‌ طور دائم همراه او باشند.
  •  ترجیحاً کودک را باید به شخصی از بستگان مانند خاله، عمه، مادربزرگ یا پدر بزرگ سپرد.
  • اگر اشیاء قابل استفاده‌ای، از پدر یا مادر متوفی باقی ‌مانده‌است باید دراختیار فرزندانشان قرار گیرد.
  •  لازم است امکانات بازی و سرگرمی برای کودکان فراهم گردد.
  • وجود امکاناتی برای نقاشی درجهت تخلیه هیجانی کودک موثرخواهد بود.
  •  پخش موسیقی‌های مناسب ( شادی بخش) نیز گاهی موثر است.

با ورود به منطقه‌ی حادثه دیده، به عنوان امدادگر چه باید کرد؟

با آسیب‌دیدگان ارتباط صحیح برقرار کنیم. به افراد اطلاعات درست بدهیم و از گفتن مطالبی که اطمینان نداریم خود‌داری کنیم. افراد را ازدیدن جنازه‌ی عزیزانشان محروم نکنیم. بگذاریم افراد واقعیت مرگ عزیز خود را بپذیرند. مانع از ابراز احساسات افراد نشویم، افراد را تشویق کنیم که درمراسم تشییع جنازه و به خصوص نماز میت شرکت کنند. افراد را به شرکت در فعالیت های اجتماعی و بازسازی تشویق کنیم. کودکان را از والدین جدا نکنیم. به کودکان فرصت بدهیم راجع به احساسات، افکار، نگرانی ها و ترسهای خود با شما حرف بزنند. به سوالات کودک صادقانه پاسخ بدهیم. به نیازهای تغذیه ای وبهداشتی کودکان درتمام سنین توجه کنیم. امکانات بازی وسرگرمی برای کودکان فراهم کنیم. رفتارهایی مثل شب ادراری در کودکان را بپذیریم و آنها را سرزنش نکنیم.

چه کسانی را باید به تیم حمایت روانی- اجتماعی ارجاع دهید؟

در صورتی که با افرادی با شرایط ذیل مواجه شدید، آنها را به تیم حمایت روانی- اجتماعی ارجاع دهید: افرادی که اضطراب شدید دارند: (احساس نگرانی، دلشوره، انتظار وقوع حوادث بد درآینده، طپش قلب، تنگی نفس). افرادی که افسردگی دارند: (احساس غمگینی وبی علاقگی به زندگی، ناامیدی، لذت نبردن از زندگی، فکر زیاد راجع به مرگ و مردن خود و دیگران). افرادی که تجربه مجدد حادثه دارند: (به این صورت که انگار دوباره همان فاجعه دارد تکرارمی شود).

افرادی که علائم روانپریشی دارند: افرادی که دارای زمینه‌ی مساعد هستند، در شرایط پُر استرس ممکن است علائم روانپریشی نشان دهند مثل : توهم و هذیان افرادی که دچار علایم محرومیت از مواد هستند یا کسانی که تحت درمان با داروهای آگونیست (متادون، بوپرنورفین یا تنتور اُپیوم) بوده اند: این افراد در بلایا به دلیل عدم دسترسی به مواد یا دارو دچار علایم و نشانه های محرومیت شده و باید برای دریافت درمان به پزشک ارجاع داده شوند.

چگونه باید از خود مراقبت کرد؟

در جریان انجام وظیفه به عنوان امدادگر، ممکن است فشارهای زیادی را متحمل شوید. این فشارهای روانی ممکن است علائمی همچون؛ فرسودگی شدید، خستگی مفرط، از دست دادن روحیه، عدم توانائی برای تمرکز، سر درد، بی خوابی، ناکارآمدی را در شما ایجاد کند.

برای رفع این علایم چه باید کرد؟

آموزش افراد قبل از امدادگری برای کنترل استرس‌هایی که در جریان بلایا و حوادث غیرمترقبه با آن روبرو خواهند شد می‌تواند از ایجاد چنین مشکلاتی پیشگیری کند. بنابراین یاد گرفتن مهارت‌های کنترل استرس و کنترل هیجانات شدید مثل خشم می تواند درحل اینگونه مشکلات مفید باشد.

سخن آخر:

  •  بازمانـدگان را مجبور نکنید که درمورد داسـتان خـود و اتفاقاتی که پیش آمده به خصـوص درمـورد جزئیـات ماجرا صحبـت کننـد.
  •  به افراد اطمینان بی‌مورد ندهید مثلاً نگویید "همه چیز خوب خواهد شد" و یا "حداقل شما زنده ماندید". بیان این جملات سبب کاهش آرامش افراد می گردد.
  •  به افراد نگویید که درحال حاضر باید چگونه فکر کنند، یا چه احساسی داشته باشند و یا اینکه قبلاً چه کار باید انجام می‌دادند. این کار باعث کاهش خود کارآمدی و افزایش احساس گناه میشود.
  •  قولی ندهید که قابل اجرا نیست. قولهایی که اجرا نشوند منجر به کاهش امیدواری در فرد شده و تبعات زیادی را فراهم خواهند کرد.
  •  از خدمات موجود و اقدامات و فعالیتهای انجام شده انتقاد نکنید، چرا که منجر به کاهش امیدواری و آرامش افراد می شود.
منابع:

کلینیک روان شناسی و مشاوره

مرکز بهداشت، درمان و مشاوره ی دانشجویی

گردآوری:علیرضا توسّلی

روان شناس و روان درمانگر

خرداد ماه ۱۳۹۷


 

کلیدواژه ها: آشنایی با واکنش های روانی در بلایای طبیعی و اصول اولیه ی برخورد با آسیب دیدگان |

مطالب مشابه


دفعات مشاهده: 45462 بار   |   دفعات چاپ: 431 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر