دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری- نشست ها و سخنرانی ها
سخنرانی علمی «مسئولیت مدنی ناشی از نقض حقوق شخصیت»

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1396/10/5 | 

سخنرانی علمی «مسئولیت مدنی ناشی از نقض حقوق شخصیت

در راستای برنامه‌های معاونت پژوهشی دانشگاه به مناسبت هفته پژوهش در سال ۹۶ جلسه سخنرانی علمی با موضوع «مسئولیت مدنی ناشی از نقض حقوق شخصیت» با حضور دکتر عباس میرشکاری استادیار گروه حقوق خصوصی دانشگاه علوم قضایی در ساعت ۱۳ روز سه‌شنبه ۲۸/۰۹/۹۶ در سالن نشست‌های علمی دانشکده ثبت و مدیریت قضایی با حضور اساتید و دانشجویان برگزار شد.

دکتر میرشکاری به عنوان سخنران این نشست، با اشاره به تمرکز بحث بر روی حقوق شخصیت، به ارائه تحلیلی از مفهوم و مصادیق حقوق شخیصت و ضمانت اجرای نقض آن پرداختند.

ایشان در تبیین دسته‌بندی حقوق اشخاص اظهار داشتند: حقوق شخص را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

- حقوق ذاتی، که انسان به صرف انسان بودن از آنها بهره‌مند است مثل حق حیات. حقوق ذاتی در دو رشته قابل بررسی است: نخست، انسان با دولت که مربوط به حقوق بشر است مثل حق اشتغال؛ دوم، انسان با انسان که مربوط به حقوق شخصیت است مثل حق بر تصویر شخص.

- حقوق اکتسابی، که انسان در طول حیات خود این حقوق را کسب می‌کند؛ مثل حق مالکیت

حق شخصیت در رابطه‌ی انسانها با هم معنا پیدا می‌کند. مصادیق متعدد آن شامل مواردی نظیر حق بر تصویر، حق بر صدا، حق بر نگارش زندگی‌نامه، حق اعتبار، حق آرامش، حق بر هویت و حق بر فراموشی می‌باشد. اما بحث اصلی بر ضمانت اجرای نقض این حقوق است. در حقوق کشور ما وقتی این حقوق نقض می‌شود، فوراً به سراغ مسئولیت کیفری و اعمال ضمانت اجراهای کیفری می‌رویم و در قالب عناوین مجرمانه‌ای مثل توهین، افترا، نشر اکاذیب و غیره در صدد مجازات ناقض این حقوق بر می‌آییم، در حالی که یک ظرفیت مهم و قابل توجه به نام مسئولیت مدنی در این میان نادیده گرفته شده و مغفول مانده است.

ایشان دغدغه‌ی خود را از طرح این بحث، توجه به استفاده از ضمانت اجرای مسئولیت مدنی در نقض حقوق شخصیت بیان کردند و اظهار داشتند در اغلب کشورهای دنیا چنین قلمرویی به رسمیت شناخته شده است و لازم است این بحث در ادبیات حقوقی کشور ما نیز نهادینه شود. به نظر ایشان یکی از مهم‌ترین مصادیق حقوق شخصیت، حق هر شخص بر تصویر خود است که در چند بُعد قابل بررسی است:

- هر کس باید حق داشته باشد راجع به اصل تصویربرداری از او تصمیم بگیرد؛

- هر کس باید حق داشته باشد راجع به چگونگی تصویربرداری از او تصمیم بگیرد؛

- هر کس باید حق داشته باشد راجع به انتشار یا عدم انتشار تصویرش تصمیم بگیرد؛

- هر کس باید حق داشته باشد راجع به استفاده یا عدم استفاده از تصویرش تصمیم بگیرد.

آیا فرد حق دارد راجع به مواد فوق تصمیم بگیرد یا خیر؟ در نظام‌های حقوقی مختلف کشورهای اروپایی اصل این حقوق به رسمیت شناخته شده است و تنها بر سر جزئیاتی نظیر مالی یا غیرمالی بودن و قابلیت ارزیابی آن با پول اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی آن را غیرمالی و صرفاً داخل در مقوله حقوق شخصیت فرد قلمداد کرده‌‎اند و برخی آن را قابل ارزش‌گذاری مالی دانسته‌اند؛ برای مثال، در حقوق امریکا این حقوق را مالی و قابل ارزیابی با پول تلقی کرده‌اند. در حقوق ما این موضوع مسکوت مانده است. به نظر می‌رسد که با اتخاذ یک رویکرد مختلط می‌توان ترکیبی از هر دو دیدگاه را انتخاب کرد: از یک طرف این حق وابسته به شخصیت انسان است چون آثار مستقیمی بر شخصیت و حیثیت فرد دارد و از طرف دیگر، در بسیاری از موارد نظیر تصویر اشخاص مشهور قابل خرید و فروش است و دیگران حاضرند بابت آن پول پرداخت کنند و لذا می‌توان این حق را یک حق مالی هم در نظر گرفت. در تحولات جدید حقوق فرانسه هم این حق یک حق شبه‌مالی (یعنی یک حق غیرمالی متمایل به مالی) تلقی شده است.

بحث دیگر، قابلیت انتقال حق تصویر است:

سابقاً در نظام‌های حقوقی اروپایی در خصوص قابلیت انتقال حق تصویر تردیدهایی وجود داشت. امروزه هم که این قابلیت پذیرفته شده است، به طور مطلق نیست، بلکه با قیودی همراه است که تضمین‌کننده حقوق شخصیت باشد. سه قید مهم در این خصوص وجود دارد:

- اراده انتقال صریح باشد(یعنی صاحب تصویر صراحتاً اراده انتقال کرده باشد)

- اجازه انتقال موردی و اختصاصی باشد (یعنی فقط در یک مورد خاص و به شخص خاص اجازه داده شود)

- اجازه انتقال قابل رجوع باشد (یعنی صاحب تصویر هر وقت اراده کند بتواند از حق خود رجوع کند)

در حقوق ما مورد اول چندان مصداق ندارد چون اراده خواه صریح و خواه ضمنی باشد معتبر است؛ مورد دوم قابل قبول است و فقط به صورت جزئی و خاص می‌شود انتقال داد و پذیرش مورد سوم در حقوق ما دشوار است چرا که عقد اصولاً لازم است مگر این که در قالب اذن محض باشد که در هر صورت قابل رجوع باشد.

بحث دیگر، قابلیت توارث حق تصویر است:

در حقوق امریکا از همان ابتدا این حق را قابل توارث دانسته‌اند؛ در حقوق فرانسه این حق در ابتدا قابل انتقال قهری نبود، اما از دهه ۷۰ به این سو به سمت پذیرش قابلیت توارث این حق گام برداشتند. در حقوق کشور ما با توجه به پذیرش رویکرد ترکیبی به ماهیت این حق، و این که در مقررات ارث اصل بر قابلیت توارث کلیه حقوق مالی است، لذا می‌توان قائل به قابلیت توارث این حق شد.

بحث دیگر، منابع حق تصویر است:

از کدام منابع حقوقی برای توجیه و توسعه این حق می‌توان استفاده کرد؟ در کشورهای مختلف این حق در قوانین مختلفی آمده است؛ برای مثال، فرانسه در قانون کیفری، آلمان در قانون مدنی و در کشور ایران در قوانین خاص این حق پیش‌بینی شده است؛ از جمله در قانون جرایم رایانه‌ای که به موجب ماده ۱۷ مقرر داشته: «هر کس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد قانونی منتشر کند یا دسترس دیگران قرار دهد، به نحوی که منجر به ضرر یا عرفاً موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهدشد.» و قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مصوب ۱۳۸۸ که از این قانون هم می‌توان حق تصویر را استخراج کرد.

بحث دیگر، مبنای حق تصویر است:

در برخی از نظام‌های حقوقی حق تصویر را در قالب حریم خصوصی مورد بررسی قرار می‌دهند و آن به عنوان یک حق مستقل به رسمیت نمی‌شناسند؛ مثل حقوق فرانسه. برخی دیگر مثل حقوق آلمان این حق را یک حق مستقل از حق حریم خصوصی تلقی می‌کنند. تفاوت عملی این بحث آنجاست که اگر این حق را یکی از مصادیق حریم خصوصی بدانیم، در آن صورت تنها وقتی می‌توان آن را نقض شده تلقی کرد که حریم خصوصی شخص نقض شده باشد، در غیر این صورت نمی‌توان آن را نقض شده تلقی کرد. برای مثال، اگر در یک مکان عمومی و علنی مانند خیابان از کسی بدون اجازه او عکس گرفته شود، او نمی‌تواند مدعی نقض حق تصویر خود باشد. اما اگر این حق را یک حق مستقل بدانیم، نقض آن مستلزم نقض حریم خصوصی نخواهد بود. از مفاد قانون مجازات اسلامی کشور ما این گونه برمی‌آید که حق تصویر را در قالب حریم خصوصی به رسمیت می‌شناسد و به نظر این محل ایراد و انتقاد است.

در بحث لزوم کسب اجازه برای تصویربرداری و انتشار تصویر از یک شخص، استثنائاتی به چشم می‌خورد:

- در موردی که هویت فرد مشخص نباشد (مثلاً تصویر مربوط به کودکی شخصی که اکنون بزرگ شده است)؛

در موردی که در مکان عمومی باشد (مثلاً کنار یک زیارتگاه به شرطی که تمرکز دوربین بر شخص نباشد)؛

- در موردی صاحب عکس یک شخص مشهور باشد (برمبنای حق اطلاع مردم از فعالیت‌ها و زندگی اشخاص مشهور، حریم خصوصی این افراد محدود و مضیق تعریف می‌شود).

بحث انتشار تصویر اشخاص یک مسئله مهم را به همراه دارد و آن استفاده تجاری از تصویر اشخاص است. توضیح آن که اشخاص مشهور نسبت به تصویر خود همواره در معرض دو تهدید هستند:

- تهدید از سوی مردم عادی که در صددند از تصویر اشخاص مشهور برای تشهیر و مطرح کردن خودشان استفاده کنند.

تهدید از سوی شرکت‌های تجاری که در صددند از تصویر اشخاص مشهور و انتشار آن برای تبلیغ و فروش محصولات تجاری خودشان استفاده کنند. به هر حال، مردم عادی اشخاص مشهور را الگوی خود قرار می‌دهند و تمایل دارند از الگوهای خود تبعیت کنند. بنابراین، وقتی مردم تصویر الگوی مشهور خود را در کنار یک مارک خاص لباس یا برند تلفن همراه مشاهده کنند، نسبت به خرید و استفاده از آن محصول راغب می‌شوند.

در خصوص تهدید نوع اول، بحث حریم خصوصی مطرح است که این حق در مقابل مردم عادی که قصد کنجکاوی دارند از اشخاص مشهور حمایت می‌کند. این حق در حقوق ما هم پذیرفته شده است. اما در خصوص تهدید نوع دوم، یک حق دیگری مطرح است که در حقوق امریکا به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به رسمیت شناخته شده است. دکتر میرشکاری با تأکید بر این حق جدید که برای اولین بار آن را مطرح نمودند، از آن با عنوان «حق جَلوَت» یاد کردند که در برابر «حق خلوت» به کار می‌رود؛ به معنای حق جلوه‌نمایی و نشان دادن خود و بهره‌برداری از این حق. این اصطلاح در اشعار و ادبیات کشور ما مسبوق به سابقه است. برای مثال، نظامی می‌گوید:

پردۀ خلوت چو برانداختند جلوت اول به سخن ساختند

یا آنجا که اقبال لاهوری می‌گوید:

چون ز خلوت خویش را بیرون دهد پای در هنگامۀ جلوت نهد

در واقع، در کنار حق حریم خصوصی که عمدتاً ناظر به حق غیر مالی است، می‌توان قائل به حق public یا به اصطلاح حق جلوت شد که ناظر به حق مالی است. مبانی توجیهی این حق همچنان که از تاریخچه‌ی آن در مقاله نوشته شده توسط دو نفر وکیل امریکایی در سال ۱۸۹۰ بر می‌آید، توسعه رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی در کنار تولید و گسترش ابزار و وسایل عکاسی و تصویربرداری و تهدید جدی حریم خصوصی اشخاص مشهور می‌باشد. بعدها رویه قضایی از این حق تبعیت کرد و کاملاً به رسمیت شناخته شد. بنابراین، استفاده از تصویر دیگری در واقع نقض حق جلوه‌نمایی وی محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد که از مجموع مفاد اصول قانون اساسی و مقررات قانون حمایت از حقوق مصرف‌کننده و سایر موارد دیگر، برای توجیه و به رسمیت شناختن حق جلوت در حقوق ایران استفاده کرد.

ایشان در مقام جمع‌بندی مطالب خود چنین اظهار داشتند که حقوق شخصیت مصادیق متعددی نظیر حق هویت، حق آرامش، حق صدا، حق فراموش شدن دارد که ما در این بحث به یک مصداق آن یعنی حق تصویر پرداختیم و اگر چه در نظام حقوقی ما قوانین و مقررات مدون و منقح در این خصوص وجود ندارد، اما از مجموع مقررات مختلف و پراکنده می‌توان مبنای قانونی این حقوق را به دست آورد.

نشانی مطلب در وبگاه دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری:
http://ujsas.ac.ir/find-1.229.1153.fa.html
برگشت به اصل مطلب